نوزاد من

مجله کودک و نوزاد

نوزاد من

مجله کودک و نوزاد

مجله کودک و نوزاد

۲۸ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

قصه ای به منظور کمک به ترک عادت ناخن جویدن در کودکان ( قصه درمانی )


روزی روزگاری ، باغی بود با گل ها و گیاهان زیبا. باغبان از کار و زحمتی که در باغ کشیده بود، خشنود و راضی بود. گیاهان باغ قشنگ بودند  و همه نوع رنگ و شکلی در آنها دیده می شد. برگ ها و شاخه ها به شکل طبیعی خود بودند. باغبان می دانست که چه موقع باید شاخه های کوچک خشکیده را بچیند. او آنها را هر هفته با یک قیچی باغبانی می چید تا ظاهر گیاهان هم سالم و بی نقص باشد.

روزی خرگوش کوچولویی با دندان های بلند سفید به باغ آمد. خرگوش کوچولو خیلی کوچک بود و چیزی درباره ی باغبانی نمی دانست. نمی دانست که باید گل ها و گیاهان را به حال خودشان بگذارد تا درست رشد کنند. می دانید، او هنوز کوچکتر از آن بود که بداند بعضی از گیاهان را نباید گاز زد. بنابراین شروع کرد به گاز زدن و جویدن اولین شاخه ای که دید. ملچ ملوچ، ملچ ملوچ . جویدن برگ ها و شاخه ها به او احساس خوبی می داد. همین که یکی از گل ها را می جوید به سراغ دیگری می رفت. ملچ ملوچ ، ملچ ملوچ . دست کم ده ردیف از گیاهان باغ را جوید.

روز بعد، باغبان از خانه بیرون آمد تا برود و باغ را ببیند. باغبان همیشه خوشحال بود ، زیرا باغ و گیاهان قشنگش را دوست می داشت. هر روز به آنها نگاه می کرد. آنها را تمیز نگه می داشت و می شست. این کار برای سالم و زیبا نگه داشتن گل ها لازم بود. علاوه بر این ، می دانست که هر کس به دیدن باغ بیاید ، مثل او از دیدن گیاهان زیبا لذت خواهد برد.

اما آن روز، وقتی که باغبان به داخل باغ قدم گذاشت ، ناراحت شد چون دید که کسی هر ده تا ردیف گیاهان را جویده و خورده است. نوک آنها خیلی کوتاه شده بود و ظاهر گل ها و سبزه ها را زشت و ناقص کرده بود. وقتی که بازدید کنندگان هم برای دیدن گل ها به باغ امدند خیلی ناراحت شدند. آنها آمده بودند تا گیاهان زیبا را ببینند ، اما همه گیاهان زشت و جویده شده بودند.

خرگوش کوچولو که همان اطراف بود متوجه شد که باغبان خوشحال نیست. رفت و در کنار او نشست و پرسید :” چرا ناراحتی؟ ” باغبان گفت : ” یک نفر گیاهان زیبای مرا جویده است.”

خرگوش کوچولو سرش را پایین انداخت و به آهستگی گفت : ” متاسفم آقای باغبان. من بودم که گیاهان شما را جویدم.”

باغبان با ناراحتی گفت :” اما آنها گل های زیبایی بودند. نگاه کن حالا چقدر زشت شده اند.” خرگوش کوچولو به نوک گیاهان آن ده ردیف نگاه کرد و دید که دیگر زیبا به نظر نمی رسند. خرگوش کوچولو گفت : ” متاسفم آقای باغبان. بعضی وقت ها نمی توانم جلوی خودم را بگیرم. حتما باید چیزی را بجوم و این ده ردیف گیاهان باغ دم دستم هستند. چکار می توانم بکنم ؟ “

باغبان بلند شد و خرگوش کوچولو را به گوشه ای از باغ برد و گفت : “نگاه کن، من این گوشه ی باغ هویج کاشته ام. هر وقت احساس کردی دلت می خواهد چیزی را گاز بزنی و بجوی، می توانی این هویج ها را بجوی.” خرگوش کوچولو سرش را تکان داد. باغبان گفت : ” اما آن گیاهان را به حال خودشان بگذار تا رشد کنند.”

خرگوش کوچولو گفت : ” آیا می توانم برای آن سبزی های بیچاره ای که جویده ام کاری بکنم؟.” باغبان لبخندی زد و گفت : ” بله می توانی.تو می توانی مراقب آن ده ردیف گیاه باشی و هر وقت به اندازه کافی بزرگ شدند به من بگویی تا آنها را با قیچی باغبانی بچینم و مرتب کنم. تو به من نشانشان می دهی و من آنها را می چینم. بعدها که کمی بزرگتر شدی به تو یاد می دهم چگونه خودت این کار را انجام بدهی.”

خرگوش کوچولو خیلی هیجان زده شد و باغبان را در آغوش گرفت. باغبان لبخندی زد و یک هویج آبدار به او داد. خرگوش کوچولو از باغبان تشکر کرد و با دندان های سفید بزرگش گاز بزرگی به هویج زد. ملچ ملوچ ، ملچ ملوچ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۸ ، ۱۶:۰۱
علیرضا امامی

فرزندتان رفتار شما را با مادرش می‌بیند.

همیشه به فرزندانتان نشان بدهید که مادرشان را دوست دارید و برای ازدواج‌تان ارزش قائل هستید. در حالی این‌که تمام تلاش‌تان را می‌کنید تا یک پدر خوب باشید، زندگی شخصی‌تان را فراموش نکنید. گاهی با همسرتان بیرون بروید، با هم فیلم تماشا کنید یا به تئاتر بروید، یا حتی یک سفر آخر هفته برای خودتان و بدون حضور بچه‌ها ترتیب بدهید. شما باید به بچه‌های‌تان نشان بدهید که همسرتان اولویت شماره‌ی یک شما است. این کار نه تنها برای بهبود رابطه‌تان بسیار مفید است، بلکه به بچه‌های‌تان نیز کمک می‌کند تا یک نگرش مثبت نسبت به ازدواج در خود توسعه دهند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۸ ، ۱۶:۰۰
علیرضا امامی

شتباهات کودک را گردن کسی نیندازید!

بچه من نبوده!
شیطون گولش زده !
پسر ما نبوده؛ امیرعلی بوده!
امروز مریم اینجا بوده این کارها را انجام داده!

زیرا:
 دراین حالت به دنبال مقصر هستیم ،مقصریابی و توبیخ شخص اشتباه است.
با این کار به فرزندمان می‌آموزیم مسئولیت کارت را نپذیر!
دروغ‌گویی و مخفی‌کاری را یاد‌ می‌گیرد.
 کار صحیح آموزش داده نشده و تمرکز بر روی کار اشتباه است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۸ ، ۱۶:۰۰
علیرضا امامی

از آیت الله بهجٺ پرسیدند
آیا آدم گناهکار هم میتواند امام زمانش را ببیند؟
🔺ایشان جواب داد:
"شمر" هم امام زمانش را دید!"اما نشناخٺ"
👈مهم شناخت راه امام است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۸ ، ۱۳:۴۸
علیرضا امامی

دعوت کردنِ مردم به امام زمان و شناساندنِ حضرت

🌟 هر کس به میزان علم و دانش خود، باید مردم را به سوی امام دعوت نماید و مردم را به ایشان نزدیک نماید و نشر معارف مهدویت از جمله این کارهاست. شخص دعوت کننده باید علاوه بر حکمت علمی، دارای حکمت عملی بوده و بصورت عملی مردم را با حضرت آشنا نماید زیرا تاثیر بیشتری دارد.

☀️ امام معصوم میفرماید: همانا عالِمی که به مردم معارف دینشان را یاد میدهد و ایشان را به امامشان دعوت میکند، از هفتاد هزار عابد، برتر است.

📘 مکیال المکارم ج ۲ ص ۲۷۴

👤 آیت الله موسوی اصفهانی نویسنده کتاب ارزشمند مکیال المکارم میفرماید:👇🏼👇🏼

👌🏼(وظیفه ما در زمان غیبت) دعوت کردنِ مردم و هدایت آن ها به سمت امام زمان است و این کار از "مهمترین" طاعات و "واجبترین" عبادات است

📘 مکیال المکارم بخش ۸

⚠️مبادا مولایمان را چشم به راه بگذاریم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۸ ، ۱۳:۴۸
علیرضا امامی

شعر آش و دیگچه

دیگچه می خواست آش بپزه

یه آشِ ترش و خوشمزه

عدس آورد؛ لوبیا و ماش

نخودی پرید تو دیگ آش

:« منم میام، منم میام

تو دیگچه خیلی خوبه جام»

دیگچه می خواست آش بپزه

یه آشِ رشته خوشمزه

کشکُ آورد با سبزی هاش

نخودی پرید تو دیگه آش

:« منم میام، منم میام

تو دیگچه خیلی خوبه جام»

دیگچه می خواست آش بپزه

یه آش دوغ خوش‏مزه

ماست رو آورد با کاسه ‏هاش

نخودی پرید تو دیگ آش

:« منم میام، منم میام

تو دیگچه خیلی خوبه جام»

دیگچه خانم جوش آمد

صدایی از توش آمد

:« نخود هر آشی نخودی

قاطیِ هر آشی شدی

به تو می گن فضولچه!

آش می پزم به تو چه! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۸ ، ۱۲:۲۳
علیرضا امامی

سرخ و سفید و تپلم
مامان می گه مثل گلم

شیرین زبونی می کنم
بابام می گه که بلبلم

وقتی که دامن می پوشم
مامان می گه عروسکم

ادابازی درمی آرم
بابام می گه بانمکم

من نه گلم نه بلبلم
من آدمم مثل شمام

شکل خودم رو می کشم
کنار مامان و بابام

شاعر: شکوه قاسم نیا

 

سرخ و سفید و تپلم
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۸ ، ۱۲:۲۲
علیرضا امامی

جنگلبان

جنگلبانم بچه ها🌺

کارم یک کار سخته🌸

نگهبانی از جنگل☘️

از بیشه و درخته🌳

مواظبم تا جنگل🌲

یه وقت آتیش نگیره🎋

درخت و سبزه و گل💐

نسوزه و نمیره🌾

کسی نیاد با تبر🎄

حمله به جنگل کنه🌵

یه وقت خدا نکرده🌴

درختی رو قطع  کنه🍃🌱

شاعر:مهری طهماسبی دهکردی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۸ ، ۱۲:۲۲
علیرضا امامی

خروس زری


منم منم خروس زری
پیرهن پری قوقولی قوقو
یه دُم دارم رنگ و وارنگ
خیلی قشنگ قوقولی قوقو
دیدنیه بال و پرم
تاج سرم قوقولی قوقو
سر می دهم صبح سحر
خبرخبر قوقولی قوقو
روز اومده به جای شب
خنده به لب قوقولی قوقو
خورشید داره سر می زنه
در می زنه قوقولی قوقو
با بچّه ها کار داره او 
قوقولی قوقو قوقولی قوقو ...
اسدالله شعبانی
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۸ ، ۱۲:۲۱
علیرضا امامی

یک روز یه آقا خرگوشه🐰

یک روز یه آقا خرگوشه🐰
رسید به یه بچه موشه🐹
موشه دوید تو سوراخ 🐀
خرگوشه گفت : آخ😱

وایسا، وایسا، کارت دارم🤗
من خرگوش بی آزارم🐰
بیا از سوراخت بیرون
نمی خوای مهمون🤔

یواش موشه اومد بیرون 🐹
یه نگاهی کرد به خرگوش🐰
دید که گوشاش درازه👂🏻
دهنش بازه👄

شاید می خواد بخوردم 😋
یا با خودش ببردم
پس می رم پیش مامانم👸🏼
آنجا می مانم

مادر موشه عاقل بود👸🏼
زنی با هوش و کامل بود
یه نگاهی کرد به خرگوش🐇
گفت ای بچه جون!

نترس مامان این مهمونه 
خیلی خوب و مهربونه💞
پس برو پیشش سلام کن 🐭🐰
بیارش خونه🏡

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۸ ، ۱۲:۲۱
علیرضا امامی